Article 9
اگه خود کشی جزوه گناه نبود چجوری می کشتی خودت رو؟ ۱-با تیغ روی رگ می کشیدی ۲ـخودت رو دار میزنی ۳-از بلندی خودت رو پرت میکنی
View ArticleArticle 8
پائیز ،مزرعه ،زردی گندم زارمترسک میدانست تا او باشد کلاغها از گرسنگی خواهند مرد فردایش مترسک خود را کشته بوداو تازه کلاغها را فهمیده بود
View ArticleArticle 7
خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای و گفتم : فراموش ؛ یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه
View ArticleArticle 6
و نترسم از مرگمرگ پایان کبوتر نیست.مرگ وارونه ء یک زنجیر نیست.مرگ در ذهن اقاقی جاریست.مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد.مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید.مرگ با خوشه انگور می آید به دهان.مرگ...
View ArticleArticle 4
نشسته بودم رو نیمکتِ پارک، کلاغها را میشمردم تا بیاید. سنگ میانداختم بهشان. میپریدند، دورتر مینشستند. کمی بعد دوباره برمیگشتند، جلوم رژه میرفتند. ساعت از وقتِ قرار گذشت. نیامد. نگران، کلافه،...
View ArticleArticle 3
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری...
View ArticleArticle 2
تقصیر من که نیست !این بغض های سمج عادت شان شده است که مدام سر از کار دلم در آورند . . . تولدم مبارک
View ArticleArticle 1
توی اطاقم نشستم ۱ گوشه بغض گلومه گرفته صدام میکنن بیا شام بخور میگم نمی خوام عصبی میشن سرم داد میزنن به درک بغضم بیشتر میشه ولی بش اجازه نمی دم بترکه یاد حرفای تو که می یفتم دلم میشکنه ولی باز گریه نمی...
View Articleستاره
دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را...
View ArticleArticle 0
آنقدر دلش شکسته بود که اشک توی چشماش همینطوری داشت حلقه میزد. رفتم پیشش گفتم چی شده، با همون حالتی که روی چرخ دستی نشسته بود گفت دلم گرفته میگفت یه روز عاشق بوده، میگفت خیلی ها دوسش داشتن. نمیتونست...
View ArticleArticle 0
حرفت قبول، لایق خوبی نبوده اموقتی بدم، موافق خوبی نبوده امحرفت قبول، هرچه که گفتی قبول، آهاما نگو که عاشق خوبی نبوده ام! دشکته تنها:امیر ارسلان پاییدار
View ArticleArticle 0
همیشه سنگ سبور دیگرانشانه هایم محله کزاشتن سرهایشانگیریه هایطولانیشانکار من فقت دل داری دادنشان بودولی خودم چی؟همیشه سنگ سبورم خودم بودممحل سر گزاشتن گریه کردنم زانو هایم بودزخم خورده:ravane
View ArticleArticle 0
دلمانقدر سرد شده است که وقتی بغضم میشکندقطره های اشکم بلور میشوندمیخواهم به نخ بکشانمشان برای شمارش حسرتهایم وای که چقدر دلم برای خودمتنگ شده............................
View ArticleArticle 9
روی قلبی نوشته بودن شکستنی است مواظب باشین !ولی من روی قلبم نوشتم شکستهاست ، راحت باشید . . .
View ArticleArticle 8
با اشکهایت دلم را گمراه قطرات کردی، به دنبالشان رفتم تا علتشان را بیابم، ببینم تا که این دریای پر معنا را جاری کرده، اما پایانی ندیدم جزدلتنگییار برای یار...
View ArticleArticle 7
اینکه نامـــــــــــشزندگـــیـــستمرا کــــشتحـــیــــران مانده امآنکه نامــــش مـــرگ استبا مــــن چــــه می کند...!
View ArticleArticle 5
یاد گرفتـــه امانسان مدرنـــی باشــــمو هــر بار که دلتنـــــــگ میشــــومبـه جای بغـــــض و اشــــکتنهـــا به این جملـــه اکتفــا کنـــم کــههوای بـــد ایــن روزهــاآدم را افســــــــردهمیکنـد ..!
View ArticleArticle 4
کــــــــــاشروزهــــــــــــای دلتنگی ِ مـــــــــنمثل ِ “دوست داشتن های” تو کوتاه می شدکــــــــــاش…
View Article
More Pages to Explore .....